نامه ها، شماره ٣٠
سياوش دانشور
در رابطه با مقاله آقاى محمود احمدى
اسلام دين آزاديست. نبايد هر جرم و جنايتى را به اسلام نسبت داد. خود نويسنده در اين رابطه اظهار كرده پدر و مادرى پاكستانى، پس بهتر بود اين رو هم نمى نوشت كه در پاكستان اسلام به صورت افراطى و كاملا بسته براى زنان و دختران وجود دارد و مردان و زنان پاكستانى با اين جور اعمال فرزندان خود به خصوص با دختران بسيار خشن برخورد مى كنند. در حالى در اسلام واقعى چنين چيزى وجود ندارد و قانونى كه بگويد پسر يا دخترى به جرم نوع لباس و رفتار اجتماعى و تَبَعيَت نكردن از پدر و مادر مسلمان خود بايد مورد آزار اذيت و يا احيانا محكوم به مرگ باشد وجود ندارد. البته در كشورهايى مثل پاكستان و عربستان و همچنين نقاطى از ايران با چنين موضوعاتى روبرو هستيم. با تشكر فرزين
فرزين عزيز،
نامه ات را چاپ کرديم تا اگر محمود احمدى خواست جوابى بدهد وارد ديالوگ با شما شود. اين دختر نازنين و بيگناه در قلب دمکراسى غربى بدست والدينش کشته شده است. آيا منشا چنين جنايتى بجز عقايد و تعصبات ارتجاعى آنهاست که هر روزه در کشورهاى اسلام زده به وفور پمپاژ ميشود؟ آيا کسى که قتل ناموسى مرتکب ميشود، کسى که فکر ميکند "شرف" اش با ده سانتى متر بالا پائين شدن دامن زن بهم ميريزد، کسى که ديدگاههاى مذهبى و مردسالار تا اين حد فاسدش کرده که که براحتى آب خوردن فرزند دلبندش را براى عدم رعايت قوانين اسلامى ميشکد، آيا چنين فردى از کره مريخ تاثير گرفته است؟ غير ازاين است که دارد با خلوص نيت و مثل پيامبران اسلام فرزند خودش را در راه خدا ميکشد؟ فرزين عزيز، اسلام دين اسارت است. نه اسلام و نه هيچ مذهبى با آزادى و برابرى انسان قابل جمع نيست. دين و مذهب کارش اينست که از انسان واقعى سلب اختيار کند. اسلام و مذهب و خدا ساخته دست بشر است. بشرى که ناتوان از درک شرايط خويش و ناتوان از ارائه راه حلى براى نجات از وضعيت اسارتبار خويش است، به مذهب پناه ميبرد و مخلوع خود را ستايش ميکند و برده آن ميشود. من هم اسلام را خوب ميشناسم. لازم به جنگ فاکت نيست. قرآن و قوانين اسلام مملو از فاکت کشتن و زدن و سربريدن کسانى است که فرمان خدا را اجرا نميکنند. تاريخ واقعى اسلام هم چه در قديم و چه در دوره معاصر همين را ميگويد. بحث "اسلام واقعى و اسلام آزاد" خيلى به دنياى واقعى نامربوط است. اگر اين بحث توانسته بود چهره خونين اسلام را روتوش کند، تا حالا سروش و "دگرانديشان مذهبى" و دو خرداد و خاتمى و شيرين عبادى خاکى برسرشان ريخته بودند. "اسلام ميانه رو و افراطى" اجزا جنبش واحد و ارتجاعى اسلام سياسى هستند. بازى در اين لايه ها تنها ميتواند نيروى انسانهاى شريف را در خدمت ارتجاع ضد زن و ضد جامعه قربانى کند. وارد اين فرمولبنديها و چشم بنديهاى توده ايستى نشويد. موفق و پيروز باشيد.
آزات بلوچ
با سلام و درود فراوان! خسته نباشید! رفقا کشتار و سرکوب از کران تا بکران رژیم ضد انسانی جمهوری اسلامی ایران جریان دارد، این کشتارهای سبعانه و ددمنشانه در سیستان و بلوچستان؛ چند برابر نقاط دیگر ایران است. جای بسی تاسف و تالم است که جریانات پیشرو و مخالف حکم اعدام در این باره سکوت کرده و میکنند. مبارزات مسلحانه و درگیریهای مسلحانه در بلوچستان میرود که شکل اصلی جریان مبارزات را تعیین نماید. مردم هرچند از درگیریها پرهیز نمودند؛ اما حاکمیت آنها را عملا" وادار ساخته و موج وحشت و ترور دولتی بر جامعه حکمرواست. هر جوانی که دستگیر میشود، با وحشیانه ترین شکنجه ها روبرو بوده، و حکم اعدامش عملا" با دستگیر شدنش صادر شده و از هیچگونه محاکمه ای خبری نیست! فاشیست ترین و سادیست ترین جریانات درون حاکمیت، برای امنیت و کشتار بلوچها به بلوچستان گسیل شده اند. لیست اعدامیان بلوچ؛ گواه حقیقی ماجراست. قاچاقچی و اشرار و امثالهم نام دیگر و نام مستعار ملت بلوچ گردیده اند. قاچاقچی و امثالهم باندهای حاکم و درون حاکمیت در منطقه میباشند. لطفا" در این مورد ذره ای بخود زحمت داده و به سایتهای بلوچها و جریانات سیاسی بلوچ مرجعه نموده و اطلاع حاصل نمایید. وقت سکوت نیست؛ هنگام فریاد است! به امید آنکه بتوانیم همه جانبه دیده و قضاوت نماییم .موفق و سربلند باشید! آزات بلوچ
آزات بلوچ عزيز،
رژيم اسلامى رژيم اعدام و کشتار در ايران و منطقه است. ما شاهد نيستيم که "نيروهاى پيشرو و انقلابى" در مقابل اعدام در بلوچستان سکوت کرده باشند. نيروهاى پيشرو و انقلابى از جمله کمونيسم کارگرى مخالفين سرسخت اعدام در تمام اشکال آن هستند و براى جامعه اى عارى از اعدام مبارزه ميکنند. ادبيات مکتوب ما و مبارزات پرشور کمپين ١٠ اکتبر و الغاى مجازات اعدام در قطعنامه اخير سازمان ملل، حاصل تلاشهاى جنبش بين المللى عليه اعدام است که در اپوزيسيون کمونيست کارگرى و چپ در ايران نيز مدافعان شناخته شده اش را دارد. ما با تمام اشکال اعدام از دولتى، غير دولتى، "انقلابى"، صحرائىه عشيره اى و غيره مخالفيم. ما اعدام را کشتن آگاهانه و قتل عمد ميدانيم. امثال عبدالمالک ريگى و فرقه اسلامى اى که در بلوچستان راه انداخته ربطى به مردم آزاديخواه در بلوچستان و کارگر و زحمتکش ندارد. کسى که بنام "مردم بلوچ" درست مانند نيروهاى القاعده در عراق جلوى دوربين سرميبرد، تفاوتى با خلخالى و لاجوردى و قاتلين بنام ندارد. اگر منظورتان از "مبارزه مسلحانه" اينست، اين مبارزه و اهداف اش سراپا ارتجاعى است.
سرکوبگرى جمهورى اسلامى در بلوچستان و هر جاى ديگر ايران براى مردم کارگر و زحمتکش روشن است. پاسخ سوسياليسم کارگرى به اين وضعيت تلاش براى سرنگونى جمهورى اسلامى و رفع تمام اشکال تبعيض و نابرابرى و ايجاد جامعه اى متکى به خوشبختى و برابرى و رفاه همگان است. ما با اعدام قاچاقچى و اشرار هم مخالفيم، چون معتقديم دليل اجتماعى اين معضلات را بايد در جاى ديگرى جستجو کرد. اعدام پاسخ هيچ مشکلى نيست و تنها بر دور باطل جنايت آگاهانه ميافزايد. رژيم اسلامى جزو شرورترين دولتها و باندهاى آدمکش است و صلاحيت حتى محاکمه اشرار و قاتلين را ندارد. با اينحال اين نکته شما که باندهاى قاچاق و اشرار نام مستعار "ملت بلوچ" است را قبول نداريم. نه مردم در بلوچستان خود را با اين گروهها يکى ميدانند و نه اين گروهها جرات ميکنند خود را نماينده مردم بلوچ بدانند. سياست رژيم اسلامى مبنى بر سرکوب مردم تحت عنوان "مقابله با اشرار" را همه جا بايد افشا کرد. اما نبايد به دفاع از اشرار و قاتلين و ارتقاى آنها به "مردم بلوچ" درغلتيد.
جريانات قوم پرست بلوچ را هم ميشناسيم. کارگران و سوسياليستهاى مننسب به بلوچ را هم ميشناسيم. ما در کنار جنبش آزادى و برابرى و سوسياليسم و وحدت و همبستگى طبقاتى کارگران در ايران و جهان هستيم و نه در کنار جنبشهاى خلقى و قومى و ملى و اسلامى. شما هم بجاى دفاع از قوم پرستى بلوچ به اين صف انسانى بپيونديد. موفق و پيروز باشيد. *